گرفتاری عاشقان دیگر است و گفتار شاعران دیگر .
حد ایشان بیش از نظم و قافیه نیست .
و حد عاشقان
جان دادن است .
سوانح احمد غزالی
امامم !
این روزها دلم عجیب گرفته
انگار تمام حجم دلم شده به وسعت چشمان بارانی ام
و تمام دلتنگی های عالم ریخته کف چشمان ناباورم
و با نام آسمانی ات
انگار تمام دردهایم کنده می شوند از درونم
پرنده می شوند و پر می کشند از ضریح چشمانم به سمتت .
امامم !
دلم می خواهد عرفه در حریم امن نگاهت باشم ...
اما این دل و این نگاه تاب ندارند .
دلم می خواهد ضریحت را آنقدر تنگ در آغوش بگیرم که جان از تنم پر بکشد
دیگر تاب ندارم ....
یا حسین ابن علی (ع) !
ای فرزند زهرای اطهر (س)
به نام هایی خواندمت
که آبرو ی عالمند و آبروی دست خالی ام
آیا .... آیا .... آیا .... نامم را می نویسی ؟
مولایم !
می گویند روز عرفه روز شناخت است .... من با این دل چه کنم ؟
یااباعبدالله (ع)
این عرفه آیا به معرفت دیدارت در درون حرم دلم می رسم ؟
یا علی (ع)
به معرفت خداوندی در شناختت